آرا مووی

خلاصه داستان:در سال 1968 کالیفرنیا، زنی که همسرش یک افسر تفنگدار دریایی است که در ویتنام می جنگد، عاشق یکی از همکلاسی های سابق دبیرستانی می شود که در جنگ دچار جراحت فلج شده در جنگ شد.

خلاصه داستان:برنادت سوبیروس 14 ساله که در شهر کوچکی در جنوب دهه 1850 فرانسه زندگی می‌کند، ادعا می‌کند که چشم‌اندازی الهی دیده است که باعث بدبینی شدید، نگرانی خانواده‌اش و آشفتگی مذهبی و سیاسی شده است.

خلاصه داستان:در طول جنگ جهانی دوم ، یک لباس کماندویی ایتالیایی-آمریکایی ، با لباس مبدل به یک واحد ارتش ایتالیا ، در پشت خطوط محور در شمال آفریقا با چتر نجات می یابد.

خلاصه داستان:گرتا فرانکلین، یک لباس زیبا آمریکایی، به یک جزیره در نزدیکی ونیز می رسد و زنگ زدن ریچارد استوارت، رمان نویس معروف که در خانه زیبا با همسرش الونورا زندگی می کند، زنگ می زند. او موفق به استخدام به عنوان دبیر جدید ریچارد شد، که قبلا بدون ردیابی ناپدید شده بود. آنچه ریچارد و ائونورا نمی دانند - هنوز - این است که گرتا انگیزه مخفی برای گرفتن شغل است: نه تنها او سلی، سلف خود را می داند، اما او عاشق او بود

خلاصه داستان:یک جفت شبیه، یکی اشراف سابق فرانسوی و دیگری یک وکیل الکلی انگلیسی، در میان آشفتگی های انقلاب فرانسه عاشق یک زن می شوند.

خلاصه داستان:آس های پرنده بریتانیایی در جنگ جهانی اول با واقعیت های سخت جنگ دست و پنجه نرم می کنند.

خلاصه داستان:درام جنگ جهانی دوم که گروهی از سربازان بریتانیایی را دنبال می‌کند، که با آموزش اولیه سخت‌گیرانه‌شان شروع می‌شود و با استقرار آنها در شمال آفریقا ختم می‌شود.

خلاصه داستان:داستان T.E. لارنس ، افسر انگلیسی که طی جنگ جهانی اول قبایل مختلف عرب ، که اغلب در حال جنگ بودند ، با موفقیت متحد شد و رهبری آنها را به منظور جنگ با ترک ها بر عهده گرفت.

خلاصه داستان:دولمیت به کالیفرنیا فرار می کند و در آنجا به ملکه بی و فاحشه های کونگ فو کمک می کند تا با یک گانگستر محلی مبارزه کنند.

خلاصه داستان:ال اندرسون ناچار میشود جایگزینی برای گله دار خود که او را برای بیوستن به جویندگان طلا ترک کرده بود پیدا کند تا مراتع بالای 400 مایل خود را به او بسپارد. ان بترسون پیشنهاد میدهد تا از پسران مدرسه برای این کار استفاده کند. اندرسون از مدرسه بازدید میکندا اما بسران او را متقاعد نمیکنند. صبح روز بعد تعدادی از پسران مراتع اندرسون را به سوار کار نشان می دهند. اندرسون قابلیتهای پسر را برای اسبداری تسن میکند سیمارون با سردسته بسر بچه در گیر میشوند با وجود انکه اندرسون توانای های او را تائید میکرد اما به دلیل عصبانیت ذاتی اش او را بیرون میکند. و ناچار میشود گروه پسران را استخدام کند