خلاصه داستان:ریوفسک ، روسیه ، 1870. تنش در خانواده کارامازوف زیاد است. فئودور یک لیبرتین ثروتمند است که رشته های کیف پول خود را محکم نگه می دارد. چهار پسر بزرگش شامل دمیتری ، پیر ، افسر زیبا ، همیشه با پدرش شکسته و در تعارض است ، به کتای خیانت کرد ، خودش دوست داشتنی و ثروتمند است. برادران دیگر شامل یک استتی استریل ، یک فاکتوت که یک حرامزاده است و یک راهب است. تنش های خانوادگی وقتی فهمید که دمیتری عاشق یکی از معشوقه های پدرش ، کوکت Grushenka شد. دو برادر حسادت دیمیتری نسبت به پدرشان را فرصتی برای وراثت زودتر می دانند. اعمال خشونت منجر به نتیجه گیری داستان می شود: محاکمات ناموسی ، وجدان ، بخشش و رستگاری