پسر جهنمی و یک تازه کار B.P.R.D. مامور در دهه 1950 به آپالاچیان فرستاده می شود، جایی که آنها یک جامعه دورافتاده را کشف می کنند که تحت سلطه جادوگران است و توسط شیطان محلی شیطان صفت، مرد کج، رهبری می شود.
جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
هنگامی که یک قاتل به بیماری لاعلاج تشخیص داده می شود، تصمیم می گیرد به خودش ضربه بزند. اما وقتی همان قاتلانی که او استخدام کرده است، دوست دختر سابقش را نیز هدف قرار می دهند، او باید ارتشی از همکاران قاتل را دفع کند.
پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان:هنگامی که یک شخصیت مرموز شروع به هدف قرار دادن کیمیاگران ایالتی به دلیل گناهانشان در برابر خدا می کند، کیمیاگر ادوارد الریک و برادرش آلفونس در آسیب پذیرترین حالت خود قرار می گیرند، در همین حال انسان ها دوباره شروع به افشای خود می کنند.
خلاصه داستان:یک خواننده راک به یک شهر کوچک اوهایو سفر می کند تا اجرای تلویزیونی "خداحافظی" خود را انجام دهد و قبل از اینکه به خدمت سربازی برود، بزرگترین طرفدار خود را ببوسد.
خلاصه داستان:مردی قصد دارد همسر ثروتمند خود را به خاطر پول او بکشد تا بتواند با معشوقه جوان زیبایش باشد. با این حال، همه چیز دقیقاً آنطور که او برنامه ریزی کرده بود پیش نمی رود.
خلاصه داستان:زندانیان متفقین - انگلیسی ، هلندی ، فرانسوی و لهستانی - منابع خود را برای برنامه ریزی فرارهای متعدد از P.O.W آلمان "ضد فرار" جمع می کنند. اردوگاه در قلعه قرون وسطایی معروف به "کلدیتز" واقع شده است.