جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
هنگامی که یک قاتل به بیماری لاعلاج تشخیص داده می شود، تصمیم می گیرد به خودش ضربه بزند. اما وقتی همان قاتلانی که او استخدام کرده است، دوست دختر سابقش را نیز هدف قرار می دهند، او باید ارتشی از همکاران قاتل را دفع کند.
پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان:در حالی که ناپدید شدن همسرش به کانون یک سیرک رسانه ای شدید تبدیل شده است، مردی می بیند که وقتی احتمال می رود بی گناه نیست، نورافکن روی او روشن شود.
خلاصه داستان:در آیندهای دیستوپیایی، جوزف درد، مشهورترین قاضی (افسر پلیس با قدرت قضایی فوری)، به جرمی که مرتکب نشده محکوم میشود و باید با همتای قاتل خود روبرو شود.
خلاصه داستان:یک بازمانده از اردوگاه کار اجباری رابطه سادومازوخیستی خود را با معشوقش، افسر سابق اس اس - که اکنون به عنوان باربر شبانه در هتلی در وین کار می کند - احیا می کند، اما همکاران نازی سابق او شروع به تعقیب آنها می کنند.
خلاصه داستان:یک موجود سیاهپوست عجیب از دنیایی دیگر با پیتر پارکر پیوند میخورد و باعث آشفتگی درونی میشود، زیرا او با شروران جدید، وسوسهها و انتقامگیری مبارزه میکند.