پدر و پسری که به عنوان نگهبان برای یک شرکت کامیون زرهی کار می کنند، در حالی که روی یک پل هستند با تیمی از دزدان احتمالی روبرو می شوند. آنها به دام می افتند و باید نقشه ای برای فرار و اطمینان از بقای خود بیاورند.
لوسیوس پس از تسخیر خانهاش توسط امپراتوران ظالم که اکنون رم را رهبری میکنند، مجبور میشود وارد کولوسئوم شود و باید به گذشتهاش نگاه کند تا قدرتی پیدا کند تا شکوه رم را به مردمش بازگرداند.
خلاصه داستان:دوستي «مظفر» و «قاسم» به خاطر دختر يك تارزن به نام «توبي» به هم مي خورد. مظفر كه قبل از اين در يك رقابت عشقي با قاسم به خاطر «لعيا» همسر امروز قاسم جاخالي كرده بود تصميم به ازدواج با توبي را مي گيرد. قاسم قسم مي خورد كه زهرش را به او بريزد و همين كار را هم مي كند و شبي مست به توبي تجاوز مي كند و توبي نيز خود را مي كشد. مظفر وقتي از ماوقع مطلع مي شود فرزند قاسم را كه به شدت مورد علاقه پدرش است مي دزدد و بعد تظاهر مي كند كه براي آزادي فرزندش بايد يكشب لعيا با او سركند. قاسم وقتي اين شرط را مي شنود اگر چه به ظاهر آن را مي پذيرد ولي كارش به نزاع با مظفر مي كشد و سرانجام نيز در اين درگيري بشدت مضروب شده و مي ميرد.
خلاصه داستان:در فرانسه ای که در جنگ میان جنگ با تغییرات عمیق اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم می کند ، ویولت نوژیر 18 ساله علیه محدودیت های خانواده اش طبقه کارگر (و احتمالاً محارب) قیام می کند ، و عواقب نگران کننده ای را به همراه دارد.
خلاصه داستان:صنعتگر پیر وردیر با پرتاب او از قطار ، معشوقه خود ژان آنچلین را می کشد. شوهرش ، آنچلین ، تصمیم می گیرد از قاتل همسرش انتقام بگیرد ، که به موجب عدالت تبرئه شده است. او در خانه اش منتظر او می ماند و او را آویزان می کند. او مکان را غیب می گذارد ، حداقل این همان چیزی است که او فکر می کند. اما متأسفانه برای او ، لامبرت ، راننده تاکسی شاهد او بوده است. آنچلین چاره ای جز رهایی از او ندارد
خلاصه داستان:کارآگاه خصوصی جعلی مایک اسپیلونه توسط دو خانم پیر استخدام می شود تا بفهمد آیا بریژیت ، همسر برادرزاده آنها اوتلو بلومو ، عاشقی دارد یا خیر. بریژیت یک پزشک است اما دو عمه ...
خلاصه داستان:افسر پلیس صادق هانومان پراساد سینگ مانند یک دوست و خانواده با یک شعبده باز به نام رامش کومار زندگی می کند. همسر هانومان پس از به دنیا آوردن نوزادان دوقلوی نر از دنیا رفت. بر ...
خلاصه داستان:در آینده نزدیک ، یک رهبر کاریزماتیک باندهای خیابانی شهر نیویورک را برای تلاش برای تصاحب آن احضار می کند. هنگامی که او کشته می شود ، جنگجویان به دروغ سرزنش می شوند و اکنون باید در حالی که هر باند دیگر آنها را شکار می کند ، به خانه خود بجنگند.
خلاصه داستان:در همان روز دو پسر متولد می شوند: پولپر تام و شاهزاده ادوارد. در زمان کودکی ، تام به باغ قصر می رود و با شاهزاده ملاقات می کند. آنها لباس های یکدیگر را عوض می کنند اما نگهبانان آنها را کشف می کنند و شاهزاده را بیرون می کشند ، زیرا تقریباً یکسان هستند. هیچ کس آنها را باور نمی کند وقتی که سعی می کنند حقیقت را بگویند. به زودی پس از آن ، پادشاه پیر می میرد و شاهزاده تاج و تخت را به ارث می برد. گوش شرور هرتفورد برای به دست آوردن قدرت برای خودش سعی می کند شاهزاده را بکشد.