پدر و پسری که به عنوان نگهبان برای یک شرکت کامیون زرهی کار می کنند، در حالی که روی یک پل هستند با تیمی از دزدان احتمالی روبرو می شوند. آنها به دام می افتند و باید نقشه ای برای فرار و اطمینان از بقای خود بیاورند.
لوسیوس پس از تسخیر خانهاش توسط امپراتوران ظالم که اکنون رم را رهبری میکنند، مجبور میشود وارد کولوسئوم شود و باید به گذشتهاش نگاه کند تا قدرتی پیدا کند تا شکوه رم را به مردمش بازگرداند.
خلاصه داستان:مردي كه بر اثر يك سوءتفاهم همسرش را سه طلاقه كرده، بعد از آنكه به حقيقت امر پي مي برد از كارش پشيمان مي شود و تصميم مي گيرد دوباره زن را به عقد خود درآورد. براي اين كار به محلل احتياج است. مرد شخصاً به دنبال يك محلل مناسب مي گردد تا اينكه بالاخره يكي از آشنايان مورد اعتمادش را به اين منظور انتخاب مي كند. اما محلل بعد از ازدواج حاضر به طلاق دادن زن نمي شود اين امر مشكلات تازه اي را به بار مي آورد.
خلاصه داستان:علي (مرتضي عقيلي)، كه در كاباره ها عكاسي مي كند، و با دختر خاله اش (شهناز تهراني) قرار ازدواج گذاشته، پس از آشنائي با باربارا (ژوستن)، رقاصه ي كاباره، كه با گروهي فرنگي براي اجراي برنامه به ايران آمده اند، دختر خاله اش را فراموش مي كند و تمام اوقاتش را با باربارا مي گذراند. خانواده ي خاله از اين وضع ناخرسندند و مانع ازدواج فرزندشان مصطفي (تورج پژوهان) با خواهر علي ( طوطي سليمي) مي شوند. در چنين وضعي دختر خاله از فرط استيصال اقدام به خودكشي مي كند و در بيمارستان بستري مي شود. باربارا و گروهش پس از اتمام قراردادشان به فرنگ مي روند، و علي تنها مي ماند. علي به بيمارستان مي رود و پس از بهبود حال دختر خاله با او قرار ازدواج مي گذارد. سرانجام مصطفي نيز با خواهر علي پيمان زناشوئي مي بندد.
خلاصه داستان:گیلبرت وولی جادوگر درجه دو است که برای سرگرمی نیروها در اقیانوس آرام اعزام می شود. در طول مدت حضور خود در ژاپن به یک پسر بچه یتیم وابسته می شود.
خلاصه داستان:جولیان یک مرد زن پرست است که در حال حاضر با چندین دختر در ارتباط است . برای فرار از چنگال شوهر یکی از آنها , او مجبور است به عنوان یک زن لباس بپوشد و به یک تیم فوتبال حرفهای زنان بپیوندد و ...
خلاصه داستان:مهدی کافر پس از شش ماه از زندان آزاد می شود. او به دنبال دوستانش می رود و از آنها می خواهد تا به او کمک کنند تا به دنبال باند حسن طلا برود که باعث انتقام گرفتن او شد. ...
خلاصه داستان:جایی در فرانسه. آرور یک بیوه جوان ، زیبا و با فضیلت است. او با رافائل ، مرد اوقات فراغت ، یک زن تبعید ملاقات می کند. رافائل با مرگ وسواس دارد و با تعقیب زنان و آشامیدن ، منتظر آن باشید. او ابتدا سعی می کند او را اغوا کند ، اما تحت تأثیر او قرار می گیرد و تسلیم می شود. اما آرور عاشق او بود و سعی می کند به نظر غیرقابل تحمل نرسد. یک درام عاشقانه ، با دلسردی ، بدبینی ، انزجار از زندگی و عشق