پسر جهنمی و یک تازه کار B.P.R.D. مامور در دهه 1950 به آپالاچیان فرستاده می شود، جایی که آنها یک جامعه دورافتاده را کشف می کنند که تحت سلطه جادوگران است و توسط شیطان محلی شیطان صفت، مرد کج، رهبری می شود.
جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
هنگامی که یک قاتل به بیماری لاعلاج تشخیص داده می شود، تصمیم می گیرد به خودش ضربه بزند. اما وقتی همان قاتلانی که او استخدام کرده است، دوست دختر سابقش را نیز هدف قرار می دهند، او باید ارتشی از همکاران قاتل را دفع کند.
پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان:یک خلبان جوان در نیروی هوایی آلمان در سال 1918 ، که از طبقه پایین و بدون رقیب خوشتان نمی آید ، با جاه طلبی تلاش می کند تا مدال 20 کشته را ارائه دهد.